آخرین اخباراخبار ایران ماایران اجتماعیجدیدترین

نسل Z: اسیر اکنون، غایب از آینده

نسل Z در جهانی متولد شده اند که صفحه نمایش جای کتاب را گرفته و الگوریتم ها جای تجربه را. رشد در بستر دنیای دیجیتال ، اگر چه دسترسی آسان تری به اطلاعات فراهم کرده، اما توان تحلیل، درک مفاهیم و آینده نگری را در بسیاری از آنان کمرنگ کرده است. زیستی مبتنی بر سرعت، حجم زیاد داده و فقدان تامل، این نسل را با چالشی عمیق در درک واقعیت و برنامه ریزی برای آینده روبه رو کرده است.

به گزارش طالخونچه نیوز به نقل از ایرنا : اواخر خردادماه بود که «احسان شاه ‌قاسمی» عضو هیات علمی دانشگاه تهران در نقد نسل جدید در اظهاراتی غیرمنتظره در رسانه ملی اظهار داشت «نوجوانان ما احمقند. احمق‌ترین نسل نوجوانی که ایران تاکنون داشته، نسل فعلی است؛ نسلی که می‌گویند شجاع‌ترین و آگاه‌ترین نسل است اما هیچ کاری نمی‌تواند بکند و فقط فحش می‌دهد»

تعریف نسل زد از کجا پیدا شد؟

در چند سال اخیر درباره نسل موسوم به زد زیاد شنیده‌ایم؛ نسل زد یا زی در تعریف جهانی عمدتا به متولدین ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۳ اشاره دارد که مقارن است با ظهور و همه‌گیری استفاده از تلفن همراه و شبکه جهانی اینترنت.

در ایران نیز همین بازه زمانی گاه مورد قبول است و گاهی به دلیل تاخیر اندک در ورود و استفاده گسترده از ابزارهای ارتباطی، متولدین دهه ۸۰ را در شمار نسل زد به حساب می‌آورند.

فارغ از سال تولد، نسل زدی‌ها بیشتر به کسانی اطلاق می‌شود که کودکی و رشدشان مقارن بوده است با دنیای دیجیتال و مانند نسل‌های قبلی، تجربه زیسته‌ای در دنیای غیردیجیتال ندارند.

فناوری‌های جدید ارتباطی و دریای اطلاعات نهفته در آن‌ها، برخی را به این باور رسانده که لابد نسل زد به دلیل دسترسی سریع‌تر و آشنایی بیشتر با این فضا، باسوادتر و آگاه‌تر هستند. در مقابل و همچنان که اشاره شد، برخی نیز بر این عقیده‌اند که شاید نسل زد، حاملان اطلاعات بیشتری باشند اما الزاما باسوادتر نبوده و چه بسا ژرفای دانش آنها کمتر نیز باشد.

به جهت اهمیت این موضوع و نقشی که دهه هشتادی‌ها ناگزیر در فرآیند مدیریت و اداره خانواده و واحدهای بزرگ‌تر جامعه و نهایتا در حاکمیت برعهده خواهند داشت، پژوهشگر ایرنا این موضوع را با دو کارشناس در میان گذاشته است.

«مرضیه اصغرنژادفرید» در دو حوزه روانشناسی و ادبیات فارسی تحصیلات تکمیلی را طی کرده و بیش از ۲۰ سال است که در دوره‌های مختلف سنی سابقه مواجهه و تعامل با دانش‌آموزان را دارد. «علیرضا شریفی یزدی» نیز جامعه‌شناس و روانشناس اجتماعی است و سال‌ها سابقه تدریس و پژوهش در حوزه تعلیم و تربیت و خانواده دارد.

دهه هشتادی‌ها و فقدان تفکر نقاد

اصغرنژاد فرید: در نسل جدید، یک چیزی ترند می‌شود که ممکن است خیلی هم ساده باشد مانند حذف قند از رژیم غذایی. ناگهان همگی به این موضوع گرایش پیدا می‌کنند و بعد از مدتی آن گرایش کنار می‌رود و گرایش جدیدی جایگزین می‌شود

اصغرنژادفرید پیش از اظهارنظر درباره میزان دانش یا عمق دانش و سواد دهه هشتادی‌ها، به فقدان تفکر نقاد در این نسل اشاره می‌کند: در مباحث آموزشی یکی از مهم‌ترین ابزارها مجهز بودن به تفکر نقاد است؛ یعنی اینکه بتوانیم درباره صحت و سقم حجم اطلاعاتی که داریم داوری و آنها را ارزیابی کنیم تا بر اساس آن قضاوت درست و نقادانه‌ای داشته باشیم.

بر این اساس، نسل زد به لحاظ حجم، اطلاعاتِ در اختیار زیادی دارد، اما منابعی که دنبال می‌کند محدود است چون معمولا رسانه غالب را دنبال می‌کند و رسانه‌های دیگر را کمتر می‌بیند. نسل زدی‌ها طبیعتا نمی‌توانند مقایسه درستی داشته باشند.

نسلی که تحت تاثیر رسانه‌های غالب است

مثلا می‌بینیم که در این نسل، یک چیزی ترند می‌شود که ممکن است خیلی هم ساده باشد مانند حذف قند از رژیم غذایی. ناگهان همگی به این موضوع گرایش پیدا می‌کنند و بعد از مدتی آن گرایش کنار می‌رود و گرایش جدیدی جایگزین می‌شود.

اصغرنژاد فرید می‌افزاید: به نظر من نسل زد حتی در تنوع اطلاعات هم قوی نیستند. شاید بتوان گفت که یک مدل اطلاعات، به تواتر از رسانه‌های هم جهت به آنها می‌رسد و می‌دانیم که این به تنهایی آگاهی را بالا نمی‌برد. وقتی از آنها می‌پرسیم منبع فلان موضوع چیست، می‌گوید در صفحه اینستاگرام فلان فرد دیده است.

چرا دهه هشتادی‌ها به عمق نمی‌روند؟

این نسل در شناخت منابع و ارزیابی اطلاعات ضعف دارند. از طرفی حجم عظیم اطلاعات باعث می‌شود به عمق مباحث نروند و دائم در حال گذر بین اطلاعات زیاد، سطحی و بی‌منبع هستند. در مجموع نسل جدید به نظر من آگاه‌تر نیستند.

این روانشناس و معلم درباره تبعات کم‌سوادی نسل زد برای خودشان و جامعه معتقد است:این نسل آینده‌نگری لازم را ندارد و از ارزش‌های درونی و سازنده دور شده و ارزش‌هایش به یک سری مسائل ظاهری سطحی تقلیل پبدا کرده است؛ مثلا موضوع ثروت و ظاهر زیبا و یکسان، برایشان خیلی مهم است.

باید با نسل زدی‌ها وارد دیالوگ شویم و تفاوت‌هایشان را به رسمیت بشناسیم

اگر همه این نسل در این مسیر باشند، نمی‌توانیم منتظر اتفاقات خوبی برای جامعه باشیم. البته در هر نسلی عده‌ای هستند که آدم‌های خودانگیخته‌اند و فضاهای هویتی بهتری در خانواده‌های مستحکم و فضاهای آموزشی بهتری دارند که آن‌ها را به سمت عمق بیشتر می‌برد. آن احساس مسئولیتی را که نسل‌های قبلی نسبت به شغلشان داشتند و با هویت آنها ارتباط مستحکمی داشت، این نسل ندارد؛ مگر اینکه همسو شدن این وضعیت با پیشرفت‌های فناوری اتفاقات مثبت دیگری را رقم بزند.

اصغرنژاد فرید درباره چگونگی تعامل با این نسل هم می‌گوید: باید بتوانیم با آنها وارد دیالوگ شویم و مانند یک منتور (هدایتگر) خوب درکشان کنیم، همراهشان باشیم و متوجه وظایف‌شان کنیم. در عین حال باید سعی کنیم تجربیات و ذهنیت‌های متنوع خود را همراه با به رسمیت شمردن تفاوت‌ها و توانایی‌هایشان منتقل کنیم.

نسلی که فرصتی برای شنیدن «آهنگ زندگی ملایم‌تر» نمی‌بیند

شریفی یزدی: شما اگر دقت کنید اکثر این نسل به صورت چیپسی مطلب یاد می‌گیرند؛ فشرده، کوتاه و اینستاگرامی و سریع، در حالی که مدیریت نیاز به یک وسعت دید دارد

شریفی یزدی اما علاوه بر عمق پایین دانسته‌های نسل زد به موضوع دیگری هم اشاره دارد: نسل زد که متولدین نیمه دوم دهه هفتاد و تمام دهه هشتاد را شامل می‌شود، ویژگی‌هایی دارند که مهم‌ترین آن، مقیم بودن‌شان در دنیای مجازی است همراه با وسعت اطلاعات و سرعت دستیابی به آن. در نتیجه حجم اطلاعاتی که به سمتشان سرازیر می‌شود خیلی زیاد است. اما این وضعیت جنبه‌های منفی هم دارد؛ از جمله این که نسل‌های قبلی چون زندگی برایشان کندتر پیش می‌رفت، آهنگ زندگی ملایم‌تر و فرصت آنالیز و تحلیل‌شان بالاتر بود. نسل زد اما به دلیل ماهیت سرعت در فضای مجازی، تبدیل به نسل عجولی شده و طبیعتا این شتاب، ضدتعمیق است. پس نسل زد هم به لحاظ عمق دانش و هم تحلیل داده‌ها و اطلاعات ضعیف‌تر است.

ایشان درباره تبعات این سطح دانش برای خود دهه هشتادی‌ها و جامعه معتقد است: اگر نتوانبم افراد کتابخوان با سواد عمیق و تحلیلگر تربیت کنیم، یقینا در سال‌های آینده علاوه بر ناترازی آب و برق و گاز و پول و … با ناترازی تحلیل هم روبرو خواهیم شد؛ با ناترازی مدیریت خردگرا هم روبرو خواهیم بود.

این نسل عجول اکثرا علاقه‌مند به کار ترید و بورس است که در مدت کوتاهی میلیاردر شود. این نسل اگر بخواهد بیاید وارد کارهای مدیریتی شود ما با وضعیت چند دهه پیش مواجه خواهیم شد که مدیران جدید آمدند و بعد از مدت‌ها آزمون و خطا، به سطح مناسبی از مدیریت رسیدند و گرنه من خیلی در جبین اینها نمی‌بینم که آمادگی داشته باشند و لایه‌های پایینی و میانی مدیریت را برعهده بگیرند.

شما اگر دقت کنید اکثر این نسل به صورت چیپسی مطلب یاد می‌گیرند؛ فشرده، کوتاه و اینستاگرامی و سریع. درحالی که مدیریت نیاز به یک وسعت دید دارد.

این جامعه‌شناس درباره ادعای باهوش‌تر بودن دهه هشتادی‌ها هم می‌گوید: اینکه اینها باهوش‌تر از نسل‌های قبل باشند عجیب نیست چون وسعت اطلاعات، دسترسی بهتر، تغذیه بهتر، تعداد فرزندان کمتر، وجود پدر و مادران آگاه‌تر و تحصیلکرده‌تر همگی جزو زمینه‌های بهتر بودن این نسل است ولی چون آموزش و پرورش ما نتوانسته اینها را درست تربیت کند، ما حتما به چالش خواهیم خورد و مشکل خواهیم داشت.

شیوه‌های قبلی حاکمیت برای مواجهه با نسل نو دیگر جواب نمی‌دهد

شریفی پیشنهادهایی هم برای تصمیم‌گیران کشور در جهت بهره‌گیری بهتر از نسل زد دارد: باید از همین امروز یک فکری به حال این نسل کنند و آماده‌سازی شوند برای کارهای مدیریتی. باید با برنامه‌ریزی دقیق، در سطوح پایین به آنها امکانات داده شود. تصمیم‌گیران باید از شعار دادن بیرون بیایند و سبک‌های مختلف زندگی را به رسمیت بشناسند و نخواهند بر یک شیوه خاص و گروه خاص تاکید کنند، آن موقع شاید بتوان خلاهای آینده را تا حدودی پر کرد.

به گفته این جامعه‌شناس، سال‌ها سیستم تصمیم‌گیری دنبال یک تیپ خاص از افراد برای رده‌های مدیریتی بوده که ظاهر خاص یا فکر خاصی داشته‌اند. الان دیگر این روش‌ها جواب نمی‌دهد و دولت و حاکمیت باید سبک‌های مختلف زندگی و حتی ظاهر افراد را به رسمیت بشناسد و روی فکر افراد کار کند تا این نسل بتواند بیاید علاوه بر جبران عقب‌ماندگی‌ها، آینده مناسبی را رقم بزند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا